هنر دست مامانی برای دخملی ...
سلام نازنین زهرای 36 هفته ای و 2 روزی من ... خانوم خانوما ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشالله هم سنگین شدی هم قدرتت بیشتر شدی ... یه روزی این متن و یه جا خوندم خیییییییییییلی به دلم نشت : تنها کسی که لگدش زدم و همیشه به من خندید مادرم بود ... واقعا همین طور انشالله خودت مادر میشی درک میکنی این جمله رو ... با اینکه با هر لگدد از شدت درد از جام نیمچه تکونی میخورم ولی با این حال میخندم و برام شیرینه ... این یعنی هستی و جات خوبه و اون لحظه منم صلوات میدم و خدارو شکر میگم ... دیگه دردام زیاد شده ولی همین که میدونم به روزهای پایانی این انتظار دارم نزدیکتر میشم دردها برام شیرین میشه ... دیگه انشالله کم ...