نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
ازدواج من و باباازدواج من و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 9 روز سن داره

روزنه های امید

یک ماهگی نازنین زهرا

1392/11/14 19:23
1,783 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم الان که دارم برات مینویسم شما یک ماه و 5 روزته ماشالله کم کم داری بزرگ میشی عزیز دلم... ببخش که جلوتر نتونستم بیام و برات بنویسم آخه اینترنت خونه پدر جون اینا قطع بود و تازه وصل شده  8 بهمن 1392 شما 1 ماهت کامل شد و من و بابایی یه جشن کوچولو برای یک ماهگی شما گرفتیم , صبح 8 من و شما و پدر جون رفتیم مرکز بهداشت برای تشکیل پرونده , خانوم پرستار وزن شما و گرفت ماشالله شده بودی 4200 کلی ذوق کردم و هزااااار ماشالله عزیزم , خانوم پرستار ازم پرسید چند کیلو بودی روز تولدت گفتم 2500 تعجب کرد مجدد وزنت و گرفت و گفت ماشالله مگه شیر خشک میدی گفتم نه نیشخند البته بهم گفت مواد غذایی شیرین نخورم مثل شکلات و ... که من اصلا نخوردم نیشخند بعد مرکز بهداشت با پدر جون رفتیم برای شما کیک خریدیم برای شب دست پدر جون درد نکنه خیلی زحمت شمارو میکشه صبحها که مامان جون میری مدرسه و من خسته ام پدر جون شمارو رو پاهاش میذاره تا من بخوابم خیلی زحمت شمارو میکشه , شما هم خیلی دوستش داری تا برات شعر میخونه آروم میشی و بهش خیره میشی اگه تو اوج گریه باشی هم تا پدر جون بغلت کنه و برات شعر بخونه آروم میگیری قلب , بعد شیرنی فروشی رفتم و برات یه شلوار خوشگل خریدم البته بابایی هم رفته بود برات دوتا یکسره ناز خریده بود ... شب قرار بود عمه فهیم خانوم و مامان جون اینا هم بیان خونه پدرجون اینا بیان ولی برای آقا جون کاری پیش اومد که نتونستن بیان و من خیلی ناراحت شدم چون دوست داشتم باهم باشیم ... کلی زحمت کشیدم بیدار نگهت داشتم تا بابایی بیاد که هم عکس بگیریم هم کیک بخوریم تا بابایی اومد شام خوردیم شما خوابیدی و نشد از بیداریت عکس بگیرم البته من زرنگی کردم و زودتر ازت چندتا عکس گرفتم ...

حالا عکس های یک ماهگی دختر گلم

الهی مامان فدای اون ژستت بشه عزیز دلم ...

ماشالله وقت عکس گرفتن اینقدر تکون میخوری که عکسات اکثرا این مدلی میشن نیشخند

اینم وقت کیک خوردن که شما خواب بودی عزیز دلم , من فدای خوابت فرشته ی نازم

این شلوار ناز نازی هدیه من به دختر گلم البته انشالله برای عید اندازت میشهقلب

این دو تا یک سره ناز هم هدیه بابایی به شما گل دخترم البته اونا هم عید اندازت میشن

مبارکت باشه دختر گلم انشالله تولد یک سالگیت تا 120 سالگیت عزیز دلمماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نفیسه
14 بهمن 92 19:46
ماشا الله خانمی شده واسه خودش.. خدا حفظش کنه
مامان راضی
14 بهمن 92 22:31
عزیزم انشاله تولد 120سالگیش مبارکش باشه این لباسای ناز. دوست داشتی به وبم سر بزن. شما خیلی وقته لینک شدیا
سمیرا
14 بهمن 92 22:34
ای جاااااااانم,خداروشکرکه انقدر خوشحالی آجی إن شاءالله عروس بشی فرشته ی مهربون دست مامانی وبابائی دردنکنه که لباسای خوگشل خلیدن خداحفظت کنه نازنین زهرای گل قدر مامانی خوبت خیلی بدون,خیلی مهربونه
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام سمیرای نازم خیییلی محبت داری دوووست خوبم.
مامان بی تاب
15 بهمن 92 3:39
جآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآن دل
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام خوبی؟ چه عجب به ما سرزدی دلمون تنگ شده براتووون
.::مادرخانومی::.
15 بهمن 92 11:29
ای جااااااااااااااااااااااااااااااااانم توچقدر ماه شدی هزااار ماشاالله عزییییییییییزم
مهدیه
20 بهمن 92 12:01
عکس اولی عااااااااااالیه! حتما چاپش کن! از این شلوار ها دخمل ما هم داره تابستون از قم براش گرفتم . تو کرکی و گرمع حسابی! ایشالا به شادی و سلامتی بپوشه!
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم. نیووومدی پیشم که
مریم.خوزستان(دوستدارزهرا)
25 بهمن 92 0:43
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم من اومدممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خوبی؟امیدوارم که همیشه سلامتوخوشحال باشین به حق علی ابجی خوبومهربونم ببخش که این مدت نبودم ابادان رفتم خونه خاله ام اینانزدیک2هفتس نیومدم نت شرمنده زهراجونم عزیزم جیگرطلای من دلم برای صورت ماهت تنگ شده بود وهمین طورمامان جون چه خبرادیگه؟بادخملی خوش میگذره؟
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام خاله جون خوش اومدیماهم دلمون تنگ شده بووود
مریم.خوزستان
25 بهمن 92 0:45
عکسی که خوابه دوست دارم یعنی بخورمتا
مامان امیرحسین جونی
25 بهمن 92 18:16
ای جانم عزیزم م م م هزارماشاالله دخملی بزرگ شده چهرشم خوشگل تر و نازتر شده 1 ماهگیت مبارک دخمل نازم خدا حفظش کنه
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام گلی جپن اره خاله ماشالله بزرگ.شده . خیییلی ممنون عزیزم