نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج من و باباازدواج من و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 5 روز سن داره

روزنه های امید

نازنین زهرا و دومین مسافرت دوروزه

1393/2/22 1:45
2,574 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم ...

الان که دارم برات می نویسم ساعت 12:35 دقیقه نیمه شبه 21 اردیبهشت 93 هست و شما تو گهوارت لالا کردی و منم از این زمان استفاده بهینه کردم و اومدم تا خاطرات چند روز گذشته رو برات ثبت کنم ...

نازی زهرای مامان شما 18 اردیبهشت با مامان و بابایی و خانواده بابا (‌ آقا جون ،‌مامان جون زهرا ،‌ عمو مهدی ،‌ آقا سید و عمه فهیمه جون )‌راهی ییلاقات سیاهکل شدیم ،‌یه مکان زیبا و خوش آب و هوا ،‌آقا جون اینا جلوتر حرکت کرده بودن و من و شما و بابایی ساعت 6 غروب از خونه راه افتادیم و تا از شهر خارج بشیم حدودا ساعت 7:30 غروب بود از رشت تا مقصد که روستایی تو دل کوه به نام تاریک دره بود حدود 3 ساعت راه بود ، خدارو شکر که مامانی و اذیت نکردی و تا خود مقصد آروم رو پای مامانی نشستی و گاهی هم لالا کردی ،‌ساعت 9 شب بود که رسیدیم به گردنه اسپیلی جای فوق العاده زیبایی ولی دخملی مه شدید جاده رو گرفته بود طوری که هیچ جیز دیده نمیشد مامانی خیلی ترسیده بود و شمارو محکم بغل کرده بودم و بابایی وقتی دید ترسیدم همش باهام حرف میزد و می خواست من و بخندونه ولی مامانی فقط آیت الکرسی خوندم تا از اون منطقه خارج بشیم ، اینقدری مه شدید بود که خط سفید جاده به زور دیده میشد و جاده هم پر پیچ و خم و دره بود خدارو شکر که از مه خارج شدیم و به سلامت به مقصد رسیدیم ،‌ حدود ساعت 11 شب رسیدیم خونه یکی از اقوام بابایی و شب و اونجا استراحت کردیم شما هم چون جات عوض شده بود یه کوچولو بد خواب شدی تا ساعت 1 شب بیدار بودی و بعد خوابیدی ،‌ چون هوای ییلاق سبکه صبح زود راحت تر خواب پاشدیم و کلی بازی کردی بعد از صبحانه رفتیم خونه عموی بابایی خیلی خوش گذشت کلی ازت استقبال کردن همین که رسیدیم شما لج خواب گرفتی و یه نیم ساعت خوابیدی بعد از خوای سرحال شدی و با عمو مهدی بازی کردی ، با اینکه مامانی به خاطر شما از خونه بیرون نرفتم ولی خیلی بهم خوش گذشت بنده خدا عمه فهیمه هم کمکم کرد و گاهی شمارو بغل میکرد و به خاطر تنهایی من بیرون نرفت جا داره همینجا ازش تشکر کنیم ... من و شما و عمه جون رو تراس نشستیم و کلی گفتیم و خندیدم البته با دخترعموهای بابایی و بعد هم رفتیم تو حیاط و کلی عکس گرفتیم ... و از هوای ییلاق استفاده کردیم و شما هم انگاری آب و هوا شکر خدا بهت ساخته بود کمتر بهونه میگرفتی ،‌ غروب هم به سمت رشت حرکت کردیم که اول رفتیم زیارتگاه که تو یه سربالایی بود زیارت کردیم و بعد برگشتیم (‌ این زیارتگاهی که شما رو طلبید تو یه سربالایی ، پارسال سیزده بدر که رفته بودیم ییلاق دلم خیلی شکسته بود که چرا خدا بهم یه نی نی ناز نمیده وقت برگشت وقتی از جلو اون کوه رد شدیم دخیل بستم به همون امام زاده که یه خانوم هست و 2تا از بچه هاش که وساطت من و پیش خدا بکنه تا خدا شمارو بهمون بده و همون ماه مامانی شمارو باردار شد و پارسال عاشورا نذرم و ادا کردم ،‌ امسال هم مامان جون فاطمه گفت باید زهرا بره زیارت کنه که انشالله آلژیش هم خوب بشه منم خیلی ترسیده بودم چون راهش خیلی سخت بود ولی عمه بغلت کرد و مثل رنجرا رفت کوه و بالا هرچی گفتم نبریدش قبول نکردن و بردنت انگار واقعا طلبیده شده بودی بهم ثابت شد من تا نصفه راه رفتم و سر خوردم و برگشتم پایین دل تو دلم نبود و فقط آیت الکرسی میخوندم که بابایی و عمه آوردنت پایین ( میگن این امامزاده مرد قبول نمیکنه واسه همین هیچ مردی جق رفتن به زیارتشو نداره ) واسه همین بابایی تا نصفه اومد، منم پایین منتظر بودم وقتی عمه آوردت پایین خبالم راحت شد مامان جون صدام زد که منم حتما باید برم ،‌مامانی هم ترسو گفتم نمیخواد از همینجا زیارت میکنم که مامان جون قبول نکرد و با اسرار بابایی دستم و گرفت و رفتم بالا چند بار نزدیک بود لیز بخورم که بابایی خودش و سپر من کرد انگار واقعا طلبیده بود اسمش سید سنم بانو بود البته مادرش تو غار دفن بود که راهش خیلی سخت بود نشد بریم ،‌یه قبر کوچولو که دورش و چوب بسته بودن و اونجا فانوس روشن میکردن ، من و مامان جون با چه مشقتی فانوس و روشن کردیم به نیت سلامتی و خوب شدن سرفه هات همونجا بود که به یاد دوتا از خاله های وبلاگی افتادم زینب مامان چشم به راه و یثنای مهربون و خانوم و قسم دادم به جدش که دامنش و سبز کنه از بچه های سالم و صالح انشالله این اولین بار بود که برای زیارت کردن این همه سختی کشیده بودم واسه همین یه حس خاصی داشتم احساس میکردم هر چی بخوام خدا به واسطه این زیارت بهم میده و دلم روشن که خدا دل دوستام و شاد میکنه )‌ بعد از زیارت هم حرکت کردیم سمت خونه و ساعت 10 شب رسیدیم خونه شما از بس خسته بودی زودی خوابت برد البته قبلش یه نیم ساعتی گریه کردی ولی بعد به هر سختی بود خوابوندمت ...

شنبه 20 اردیبهشت لباسهایی که سفارش داده بودم برات ببافن رسید دست آفاق جون صاحب سایت نی نی بافت درد نکنه یکی از یکی زیباتر انشالله زمستون امسال به شادی تنت کنی گل مادر اطمینان دارم عروسک میشی تو این لباسا ...

امروز هم که 21 اردیبهشت هست با مامان جون فاطمه و پدر جونی رفتیم خیرید ... دست پدر جون و مادر جون درد نکنه که برات لباسای خوشگل خریدن ...

 

عکسهایی ییلاق 19 اردیبهشت 93 (‌تاریک دره )

نازنین زهرا و عمه جون در حال بازی (‌ نازی جون عمه هست و شکلات نیست که می خوای بخوریش )

همین که به زیبایی های طبیعت نگاه کنی بزرگی خدارو لمس میکنی

نازی زهرا و مامانی

دخملی به کجا خیره شدی قربون چشات

اینم عکس لباسهایی که نی نی بافت زحمت بافتنش و برای شما کشیدن

وقتی تصورت میکنم تو این لباسا دلم ضعف میره برات عروسک نازم

اینم از لباسی که پدر جونی برات خریده ، البته خییییییییییییییییییلی قشنگتر از عکسشه ...

الهی فدات بشم که خوابیدنتم مثل فرشته هاست

الهی مامانی فدای خندیدنت ،‌وقتی میخندی انگاری دنیا به روم میخنده

شاید عاشقی همین باشد ...

همین حس ناب با تو بودن ...

شاید عاشقی همین باشد ...

که برای خنداندن تو همه دنیا را خرج کنم

 

وقتی که نازی زهرای مامان کتاب میخونه ...

اول با دقت بهش نگاه میکنه

بعد مزه مزه میکنه ...

نه بابا انگاری خوشمزه هست خندونک

نازی زهرای مامان و عروسک مورد علاقش...

مامانی بازی کن خوردنی نیست که ...

 

وقتی دختری برای مامانش ناز میکنه یا آواز میخونه بوس

تو به من میخندی ...

من به تو دل میدم ...

دختر متفکر مامان

خوب اینم از عکس های پنج ماهگیت ...

 

 

دخترم ...

تورا دوست دارم به اندازه ی همه ی لبخند هایی که نثارم کرده ای ...

تورا دوست دارم به اندازه ی تمام قطره های اشکی که برای داشتنت از چشمانم جاری شد...

تورا دوست دارم به اندازه ی همه ی دوست داشتن های دنیا ...

تو را دوست دارم به اندازه ای که اندازه ای ندارد ...

تو را دوست دارم تا ابد ...

تا جان در بدن دارم دوستت دارم ...

 

پسندها (14)

نظرات (36)

نفیسه
22 اردیبهشت 93 12:20
ای جونم منم دخمل میخام منم بیرون وییلاق میخام رمز تو خصوصی
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
خدا گل پسرت و برات نگهداره نفیسه. بیرونم میری من تا سه ماه هیجا نرفتم
مامانی شهرزاد
22 اردیبهشت 93 12:35
اووووووووووووووووووووووووخي دلم ضعف رفت براش . خووووووووووووشگل خاللههههههههههههههه دورت بگردم من . اسپند فراااااااااموش نشه تورو خدا . هزااااااااااااااااار ماشاله . عااااااااااشقشم. خدا حفظش كنه انشااله. خيلي ناز و خوردني شده .
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
قربوووونت برم عزیزم. چشم گلم.
مریم.خوزستان.طرفدارسرسخت نازی جون[قلب]
22 اردیبهشت 93 14:26
سلام وعلیکم خدمت مامان جون ودخملی طلاخداقوت امیدوارم درسلامتی کامل به سرببریدانشالله خواهرجان چطوری؟بانازگل خوش میگذره؟دلممممم واقعابراتون تنگ شده بودبی حال بودم ولی باعکسات حالم اومدسرجاش نازی جونم فدای اون عکسهای زیبایت که دل همه مارومیبری دورچشای قشنگت بگردم نفسم میدونی خاله مریم چقددوستت داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 2تا؟؟؟؟!!!!!!!!!!! یکی این دنیا یکی اون دنیا خیلیییییییییییییییییییییییییییییی میخوامتتتتتتتتتتتتتتت... قربون اون خوابیدن قشنگت که واقعا مثل فرشته هایی جیگرم کاش میشدازنزدیک نزدیک بدیدمت خدایابه حق این ماه رجب که واقعا ماه عزیزه به حق این زبون روزه ام از ته قلبم دعامیکنم که ابجیم وخانواده اش هیچ وقت احساس ناراحتی نکنن وهمیشه نگهدارشون باش نی نی کوچولوصاحب الزمان(عج)پشتوپناهت لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم...
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام مریم گلم .... به خدا خیلی مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهی ماهم دوووست داریم عزیزم ... خیلی دعاهای قشنگ میکنی دستت درد نکنه دلت پاکه روزه هم داری دعا کن آلرژی زهرام خوب بشه خیلی سرفه میکنه نگرانشم
مریم.خوزستان.طرفدارسرسخت نازی جون[قلب]
22 اردیبهشت 93 15:27
انشالله که خوب میشه عزیزم واسش دعاکردم دکترم بردیش؟
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
اره دارو میخوووره
مریم.خوزستان.
22 اردیبهشت 93 15:32
میدونی خواهرم داره چی میگه؟ میگه سیرنمیشی ازبس توکامپیوتری داری نگاه عکسا میکنی؟ منم میگم نه والا هرثانیه نگاه زهراگلی کنم سیرنمیشم قربان این دختر
مرضیه
22 اردیبهشت 93 22:47
سلاممممممممم خوبی زینب جان؟ نازنین زهرا خوبه؟ وایییییییییییی الهی خانمی بزرگ شده قربون خنده هاش بشم عاشق خنده هاش هستم خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته و سفر رفتید انشاا... که همیشه شاد باشید لباس هاش هم خیلی نازن ماشاا... واقعا توی اون لباس ها عروسک میشه از راه دور می بوسمت نازنین زهرای گلم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام مرضیه جون مرسی عزیزم ... چشات ناز میبینن گلم...
مامان افسانه
23 اردیبهشت 93 0:37
سلام کوچولوی ناز و خوشگل خاله همیشه به گشت و گذار باشی عزیزم خوش گذشت نفسی ؟؟؟ معلومه چون تپل مپل شدی نانازی بوووووووووووووس بووووووووووووووس
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام جااااااااااااااااااتون خالی گلم ..خاله دخترم فنچه تو عکس تپله خیلی نگرانم ... موهاش هم داره میریزه
مهدیا
23 اردیبهشت 93 21:17
سلام دوست عزیز عیدتون مبارک
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم عید شما هم مبارک
عمه فهیمه جون
24 اردیبهشت 93 1:56
آخ الهی من واسه خوشگلیت بمیرم فرشته من، طلای ناب من خواهش میکنم مامانی جون زینب
محبوبه مامان ترنم
24 اردیبهشت 93 7:34
جون دل، جون دل....... ماه شدی نازنین زهرا جون. الهی که همیشه سالم باشی. همیشه سفر و خوشی خانم. خیلی خوشکل شده دخترت زینب جون مخصوصا جاهایی که ملوس خوابیده. هزار تا بوس صد هزار تا ماشاالله.
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیم چشات قشنگ میبینه گلم عزیزم
مرمر
24 اردیبهشت 93 9:30
واااااااااای قربونت بشم.خیلی ماهی نازنین خاله.لباسای خوشگلت مبارک.زینب جون هرروز اسفند دود کن.
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام. عزیزم چشات قشنگ.میبینه. چشم
مامان افسانه
25 اردیبهشت 93 0:32
زینب جون نگران نباش حتمت داره قد میکشه لاغر شده یا میخواد دندون در بیاره واسه موهاشم ببر دکترش ولی فکر کنم به قول قدیمیها داره موهای قدیمی رو واسه اومدن موهای جدید میریزه از طرف من حسابی عسلمو ببوس اصلا هم نگران نباش
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم. اره. االرژی هم داره تشدید کرده بچم همش سرفه میکنه
مریم.خوزستان
25 اردیبهشت 93 22:31
دوست دارم...
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
ما هم دوست داریم
میم مثل مادر
26 اردیبهشت 93 12:24
همیشه به سفر.چه عکسهای زیبایی و چه مناظر زیبایی در اون ییلاق وجود داشته.خدا دخمل زیباتون را براتون صحیح و سالم حفظ کنه.
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم . منظره ها که واقعا زیبان. خیییلی ییلاق قشنگه انشالله یه سفر بریث... شما چشاتون دخمل مارو قشنگ میبینه
مامان شیما
27 اردیبهشت 93 9:00
سلام زینب جان آخخخخخخخخخ قربون عکساش ماشالله خدا بهت ببخشدش ... خیلیییی نمکیه جیگری جای من یه گاز گنده از لپش بگیر
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم. خدا دخمل نازت و برات نگهداااره انشالله. انشالله سر ووقت سالم و صالح بیاد بغلت به حق امام زمان
دایی محمد
28 اردیبهشت 93 0:01
سلام خدا حفظش کنه ما منتظر دومیش هستیم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلاام دایی. مرسی . نه دیگه ما منتظریم شما داماد بشی انشالله. نی نی خدا بهت بده. خدا همین دخملی و برای ما.نگهداره انشالله
مامان مینای آرتین
28 اردیبهشت 93 18:21
واااااااااااااااای چه دختر نازی داری... خدا نگهش داره. زیر ایه پر مهر پدر و مادرش بزرگ بشه انشالله. آرتین منم دی ماه 92 به دنیا اومده مثل نازنین زهرای خوشگل تپلی
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم ماشالله گل پسر شماهم نازی برای خودشا. .. خدا برات نگهداره عزیزم دامادش کنی.انشالله
مامان بی تاب
30 اردیبهشت 93 12:13
جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
farimah
30 اردیبهشت 93 13:59
سلام خدا واستون نگهش داره این دخمل ناز نازی رووووووووووووووووووووو
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم خدا گل وسرای شمارو براتون نگهداره
مامان هلیا
30 اردیبهشت 93 19:12
تبریک میگم با این نی نی خوشگلت ماشالا دارن خدا براتون حفظش کنه به وبلاگ دخمل من سر بزنید
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم مجبت داری خدا گل دخترت و برتن نگهداره چشم مزاحم مشیم
نفیسه
31 اردیبهشت 93 9:00
ماشا الله...خدا حفظش کنه.... دختر منم آذر ماه بدنیا اومده...
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم خدا دختر نازت و نگهداره برات
مامان افسانه
1 خرداد 93 12:51
مامان نازنین زهرا کم کار شدی پس کووووووووووووووووووووووووو عکس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هر ورز سر میزنم جیگری رو ببینم خوووووووووووووووو دوست دارم دخملممممممممممممم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم. افسانه جووونم خیلی محبت داری به خدا. .. ببخش وقت نمیکنم بیام اپ کنم ولی چشم به زودی میام
مامان الهام
2 خرداد 93 18:38
سلام عزیزم ماشالا به این دخملی چشمام کف پاهاش چقدر ماهههههههههههههههههههههههه امیر علی وقت نمیزارم بیام سر بزنم خیلی دلم براتون تنگ شده بوسسسسسسسسس دوستون دارم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام الهام جون ... گلی من به زیبایی امیرعلی نازم نمیرسه خدا برات نگهداره انشالله ماهم دلتنگت بودیم
مامان افسانه
3 خرداد 93 0:16
مامان نازنین زهرا دوست خوبم کم لطف شدی به وب دخمل من نمیایی
مریم.خوزستان
3 خرداد 93 11:05
سلام من اومدمممممممممممممممممممممممممم امیدوارم حالتون خوب باشه دلم براتون تنگ شده خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییی خوب بودعالی درحدالمپیک جاتون واقعاخالی دوست داشتم ازنزدیک ببینمت ولی قسمت نشد دخمل نازخاله وابجی گلم ازته قلبم میخواهمتون عزیزای من
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام خیلی خوشحال ککه بهت خوش گذشت عزیزم
مامانی امیرحسین جونی
4 خرداد 93 2:17
همیشه به گردش و تفریح چه عکسای خوشگلی هزارماشاالله به این نازنین زهرای ناناز
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم خیلی ممنون انشااااااااااااااااااااااااااالله
مامانی
5 خرداد 93 11:27
ماشالله به این عروسک
بنت الزهرا
7 خرداد 93 13:52
یا رازق الطفل الصغیر با عرض سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم ماه رجب مبارک چند وقتی هست که در نی نی سایت ، دنبال دوستانی میگردم که باهم این دوران بارداری رو به بهترین شکل طی کنیم اما برای عضویت در سایت باید شماره موبایل بدیم و من قبول نکردم ضمنا جمع مذهبی که میخواستم پیدا نکردم برای همین تصمیم گرفتم به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام یک وبلاگ آماده کنم و با دوستان آسمانی راحت اونجا باهم صحبت کنیم و از اطلاعات و تجربیات هم استفاده کنم این وبلاگ به منظور بالا بردن اطلاعات فرزند پروری اسلامی ایجاد شده تا به فرموده رهبر عزیزمون فرزندان صالح و سربازان مفیدی برای امام زمان تربیت کنیم سعی میکنم مطالب مفیدی که پیدا میکنم و یا شما دوستان معرفی میکنید ثبت کنم تا همه از اونها استفاده ببریم www.farzande-saleh.blogfa.com و من الله التوفیق
مامان افسانه
7 خرداد 93 18:15
سلام دوستم من اومدممممممممم یه سر بشینم برم تو رو خدا زحمت نکشین
مامان فاطمه
8 خرداد 93 12:06
خدا حفظش کنه براتون. چقدر ناز و دوست داشتنیه.
مامان افسانه
10 خرداد 93 2:38
ههههه بازم من اومدم روی ناز دخمل ماه و عسلمو ببینم برم دوستم عزییییییییییییییییییییییییییییییزی
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم خوبی مرسی خاله ی مهربون
مامان هستیا
10 خرداد 93 9:04
سلام عزيزم ماشالله چه دختر ناز و دوست داشتي داريد خدا براتون نگهش داره
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم خیلیییییییییییییییییییییی ممنون از محبتت
ترنم
11 خرداد 93 11:51
قربون این خنده های شیرینت وروجک کوچولو ،کلی دلمون برای این عروسک کوچولو تنگ شده ،مامانی لطفا زودتر بیا آپ کن
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام دوست جونم چشم به زودی میام
مریم.خوزستان
11 خرداد 93 16:19
سلامممممممممممممم ابجی جونم خوبی خانواده چطورن دخمل نازم چطوره؟این روزعزیزروبهت تبریک میگم دلم براتون تنگ شده بیا پست جدید بذار دخملی امام حسین(ع) وابولفظل عباس(ع)نگهدارت باشه فرشته پاک معصوم من
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام عزیزم ... عید شما هم مبارک
مریم.خوزستان
11 خرداد 93 16:27
راستی اجی سفارش دادم براگوشی هفته اینده میاد دیگه بسلامتی خیلی خوشحالم که دیگه هرروزعکسهای دخملی سیردل نگاه میکنم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
به سلامتی انشالله راستی قیمت گوشی اونجا چنده ؟
مریم.خوزستان
13 خرداد 93 20:15
سونی z1 1450تومن اس فایوسامسونگ1700تومن موندم بین این دوتا کدومشوبگیرم قیمتاخوبن راستی اجی بیا ا÷کن دیگه بخدادلمون یه ذره شده برادخملی خو ماهم گناه داریم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلام میگن z1 خوبه ولی من خودم با سامسونگ و اچ تی سی بیشتر کار میکنمم و راحترم ... به نظر من اس 5 سامسونگ و بگیر