کجایی عزیز دلم...
روزنه امید من سلام
عزیز دلم کجایی ؟
دلم تو را می خواهد...
همه ی آرزویم در آغوش کشیدن توست...
بوئیدن توست...
چرا با قلب شکسته مادرت بازی میکنی...
پدرت از بس آرزوی داشتنت را در دل مخفی کرده که غم همه ی وجودش را پر کرده...
نازنینم چرا نمی آیی ...
خسته شدم از بس هر جا رفته ام به هم گفته اند ... الهی بچه اش مرده است...
چرا تو نمی آیی تا غمهایم کم شود...
نمیدانم آیا اکنون در وجودم ریشه دوانده ای یا نه ...
دلم را به امید خدا روشن کرده ام...
هر روز همه جا متوسل به خدا می شوم...
تورا سالم و صالح از او خواسته ام...
روزنه امید من امیدم را از دست نداده ام اما دلم برایت می تپت ...
بیا فدای قلب کوچکت...
بیا و کم رنگی زندگی ام را با وجودت پر رنگ و ز یبا کن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی