نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
ازدواج من و باباازدواج من و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 21 روز سن داره

روزنه های امید

بشتابید بشتابید ... خبر خبر

1392/10/2 23:23
1,180 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنین زهرای گلم ...

امروز خییییییییییییییلی خوشحالم ...

فرزانه جون مامان علی اکبر غروب بهم اس ام اس داد که علی اکبر نازش یه خورده عجله داشت و یه 6 روزی زودتر به دنیا اومد ... خدارو شکر که هم علی اکبر هم فرزانه سالم هستن ...

فرزانه جووون از همین تریبون از طرف خودم و دخملی بهت تبریک میگم ...

انشالله همیشه در کنار هم شاد باشین و سلامت ...

 

.

.

.

امروز : 2 دی ماه 1392

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مریم.خوزستان
2 دی 92 23:28
مبارکه روزی خودت
مرمر مامان محیا
3 دی 92 0:23
ایشالا روزی خودت. نی نی سالم و مامان سالم...منتظر خبرای خوبیم
مامان محمدمهدي (ماماطهورا)
3 دی 92 15:56
واااااااااااااااااااااااااااااااااااي خداروشكر خوش خبر باشي زينب جونم انشالله روز بدنيا اومدن نازنين زهرا گلم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلااام عزیزم قربونت انشالله. خبر به دنیا اومدن محمد مهدی و اینجا بنویسم البته سر وقتش
مامانی چشم به راه
3 دی 92 20:28
زینب .زایمانت نزدیکه .نمیدونی چقد برای سلامتی تو ودخترت دعا میکنم ..میدونم زینب..میدونم زهرا سالمه ...مطممئنم ابجی من ...برای دلم دعا کن زینب....تو روخدا موقع زایمانت منو ازیادت نبر..وقتی زهرا رو بغل کردی یاد این مامان جشم یه راه بیفت زینب...!!!منو فراموش نکن ..التماس دعا خواهرخوبم
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
سلاااااااااااااااام عزیز دلم ... نمیدونی چقدر خوشحال شدم اومدم دیدم برام پیغام گذاشتی زینب... امروز خیلی تو نت دنبالت گشتم وبت باز نمیشه تو گوگل سرچ کردم چیزی گیرم نیومد دیگه احوالت و از مادر خانومی پرسیدم ... خدارو شکر که هستی ... مگه میشه یادم بره .. زینب قول داده بودم دعای اربعین و به نیت تو بخونم الوعده وفا خوندم نماز بعدشم به نیت بارداری شما و مادر خانومی و یثنا خوندم واسه خودم دعا نکردم ... مگه میشه سر زایمان فراموشت کنم ... اجر زایمان من که مثل کسی که طبیعی زایمان میکنه نیست ولی اسپاینال و انتخاب کردم که اون لحظه بهوش باشم چون اطمینان دارم خدا به خاطر پاکی اون طفل معصوم هم شده فرشته هاشو میفرسته منم میتونم دعاهام و به گوش خدا به رسونم ... الان داشتم شبکه قران نگاه میکردم داشت پخش مستقیم کربلارو نشون میداد اشکم سرازیر شد به خدا یادتون آوردم حضرت عباس و نشون داد قسمش دادم به مادرش اقام باب الحووائج مگه میشه جواب نده .. میده باور دارم میده باور دارم به زودی خبر بارداری شماهارو میشنوم به همون کربلایی که رفتم به اندازه بارداری خودم خوشحال میشم ... میدونم تو دلت چی میگذره من که خودم درد کشیده ام ... خودت و بسپار به خدا تو که خودت بهم یاد دادی حالا من درس پس میدم بهت ... بازم بیا و از خودت بگو من همیشه گوش شنیدن دارم برای درد دلت ... دوووووست دارم باور کن آبجی بزرگه
فرشته مامان محمدرضا
6 دی 92 5:23
خوش خبر باشی خانوم. خیلی خوشحال شدم انشالله شما هم به سلامتی نازنین زهرا عزیز رو بغل بگیرین
زینب مامان نازنین زهرا
پاسخ
قووووووولبونت. انشاالله