2 روز مونده
سلام روزنه اميد من ...
همه لحظه هاي زندگيم براي توست...
فقط 2 روز مونده يا اومدي تو دلم يا اينكه ....
دلم خيلي خيلي مي خوادت ..
كاش خدا صداي ناله هاي يه مادر دلشكسته رو شنيده باشه ...
ببخش كه هميشه غمناكم ...
ببخش اگه شاد نيستم ...
اما دست خودم نيست جاي خالي امير عباس و تو خيلي آزارم ميده ...
هر روز گواهي براي نبودن و نداشتنتون ...
جمعه خونه مامان جون فاطمه (مامان ماماني ) مراسم بود ...
خيلي خوب و روحاني بود ...وقتي مداح شروع كرد به خوندن روضه حضرت زينب دلم آتيش گرفت...
وقتي اسم 6 ماه رو برد دلم آشوب شد ...
همه براي اومدنت دعا ميكردن ...
دلم به حال خودم مي سوخت همه ساكت بودن و ناله هاي بي جون من همه ي فضاي خونه رو پر كرده بود ...
چقدر سخت نگاه ترحم آميز مردم ...
اما اشكال نداره شايد خدا به من ترحمي كنه ...
شايد دعاي يكي از همون ها بگيره و تو زودي بياي تا سكوت خونه براي هميشه جاشو به خنده هاي شيرينت بده...
فقط 2 روز مونده ...
خدايا كمكم كن ...
يعني ميشه اومده باشي ...
يعنب ميشه من مهر 92 تو رو تو آغوشم داشته باشم ...
تا دلم آروم بگيره تا شايد يادم بره شهريور تلخ امسال و ...
آفتاب داغش قلبم و آتيش زد ...
جاي تاول هاش هنوز هم ميسوزه...
من تورو از خدا خواستم...
سالم و صالح