نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
ازدواج من و باباازدواج من و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 24 روز سن داره

روزنه های امید

اولین های زندگی...

1392/5/12 15:35
366 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنین زهرای من ...

دیگه اسمت تثبیت شد نازنین زهرا ... انشالله نامدار باشی مامان جان ...

خیلی وقته نیومدم و چیزی برات ننوشتم ببخش ...

نه اینکه نخوام ... نمیدونم چرا نمیتونم احساسم و حرفهام و به زبون بیارم ...

اما بالاخره اومدم ...

این روزها وابستگیم بهت بیشتر شده ...

تو دلم یه چیزهایی حس میکنم ... نمیشه بهش گقت لگد زدن اما مثل ترکیدن به حباب تو دلمه ... اینا یعنی هستی و من از بودنت به خودم میبالم ... بابایی هم همین طور ... همه واسه اومدنت لحظه شماری میکنه ... دایی محمد که ندیده عاشقت شده ... پدری (‌بابای مامانی )‌همش میگه نازنین زهرای من چطوره ؟ منم خجالت میشم و آروم میگم خوبه خدارو شکر ... پدری هم میگه سلام من و بهش برسون بگو خییییییییییلی دوست داریما خانوم خانوما ...

تو این هفته شبهای قدر و داشتیم ... 19 و 21 و 23 ماه مبارک رمضان ...

شب قدر یعنی شب تقدیر ... شب بخشیده شدن ... شب توبه کردن ... شب تو و خدا ...

هر سال از عمرم و به امید دیدن یه قدر دیگه پشت سر میذارم ...

پارسال تو این سه شب داداش امیرعباست تو دلم وول میخورد ... با هم شب قدر قرآن به سر میگرفتیم ...

پارسال تقدیر من و امیر به جدایی رقم خورد و من تسلیم خواسته خدا شدم ...

سخت بود اما شدم ...

خدا بعد 8 ماه انتظار تورو به من و بابا امانت داد اینکه میگم امانت واسه اینکه ما همه امانتیم از جانب خدا ...

خدا تورو که زهرای نازما باشیم به ما امانت داد ... حالا من و بابایی تنها نیستیم ... خدارو شاکریم ...

شکر امسال هم شب قدر تنها نبودم ... خدا شما رو تو دلم گذاشته ... هر 3 شب و با هم قران به سر گرفتیم ...

تو هر سه شب از خدا تقدیری قشنگ برات آرزو کردم ... خدا کریمه هرچی بشه من شکر میکنم ...

میدونم که تورو برام سالم و صالح حفظ میکنه ...

از خاطرات شب قدر امسال ...

شب 19 که حالمون زیاد خوب نبود خونه موندیم ... من و شما و بابایی ...

با شبکه یک که حرم امام رضارو پخش مستقیم داشت دعای جوشن کبیر خوندیم ... اشک ریختیم ...

با شبکه سه که مراسم حسینه ی همدانی ها رو پخش میکرد با سخرانی حاج آقا انصاری که من خیلی دوسش دارم مراسم احیارو انجام دادیم ...

شب 21 هم رفتیم خونه پدری و با هم رفتیم مهدیه رشت ... شما هم تا آخر مراسم همراهی کردی و مامان و اذیت نکردی منم کلی از مراسم استفاده کردم ...

شب 23 هم که باز با پدری اینا رفتیم مهدیه ... دم در مهدیه قرآن می فروختن از شب 19 دوست داشتم یه قران واسه خودت بخرم اما نشد شب 21 رفتم مهدیه ولی چون بارون بود بساط کتاب فروشیشون بسته بود خدا خدا میکردم شب 23 قران بتونم بخرم برات که خدا صدام و شنید و منم اولین قران زندگیت و برات خریدم اون شب با قرآن خودت احیا کردی مامان جان من با یه دستم قران رو سرم بود  و با دست دیگم قران شمارو گذاشته بودم رو شکمم ...

امسال هم شب قدر تموم شد به امید اینکه خدا الهی العفو مامان شنیده باشه و گناهامو که یکی دوتا نیست و ببخشه ...

زهرای من تو که پاکی برای مامانی دعا کن ...

دوست داریم نازنین زهرای من ...

اینم عکس اولین قران و جانماز زندگیت ...

تسبیج و عمه فهیمه از مشهد برات خریده ...

مهر هم سوغات من از  کربلا برای شماست ...

............................................

پروردگارا همه ی امیدم به بخشیدن توست ...

گناهکارم میدانم ...

اما هر آنچه که هستم عبد توام ای مهربان مهربانان ...

تو بخشنده ای و من همیشه ی عمرم به تو به کرمت به رحمانیتت محتاجم ...

ببخش گناهان از سر نادانیم را ...

ببخش معصیت های جوانی ام را ...

ای مهربان ترین مهربانان....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

محبوبه مامان ترنم
11 مرداد 92 19:28
جانمممممممممممم.
الهی که قرآن نگهدار نازنین زهرای جیگرمون باشه.
ایشاالله که سال دیگه شبهای قدر نازنین زهرای فسقلی توی دست و پات و بغلت وول بخوره. مواظب خودتون باشید عزیزم.

سلام محبوبه جونم ...
خیییییییییییییییییلی محبت داری ...
انشالله
عمه فهيمه جوني
11 مرداد 92 19:43
سلام عزززززييز دل عمه ديدي چه خودمو تحويل گرفتم؟؟؟؟ الهي كه عمه واسه جانت بميره واسه نماز خوندنت واسه قرآن خوندنت ايشالا به سلامتي مياي و حافظ قرآن ميشي ايشلا كه قرآن هم حافظت باشه عزيزم
مامان محیا
11 مرداد 92 23:27
نام زیبای کوچولوت مبارک باشه, انشاالله خوش نام باشه, خداحفظش کنه نازنین زهرای عزیزموونو, مواظب خودتون باشید التماس دعا


سلام مرسي عزيزم انشالله
نرگس
12 مرداد 92 0:10
سلام زینب جونم.. مبارک باشه انتخاب اسم عزیزم.
خیلی کار جالبی کردی که دخمل گلتو با قران خودش براشراحیا گرفتی. قران و صاحب قران پشت وپناهش باشه. التماس دعا


سلام.عزيزم . مرسي از محبتت لطف داري . انشالله
مریم.خوزستان
12 مرداد 92 2:34
سلامممممممممممممممم عزیزدلممممممم
خوبی؟امیدوارم خودت ونی نی کوشولو سلامت باشین انشاالله
دلم برات تنگ شده بود

وای چقد اسم نازنین زهرا قشنگه
ای جونممممممممممممممممممممم
نازنین زهرا خیلی دوست دارم
زودی بیا
خدانگهدارتون باشه
راستی خوشحالم که نازنین زهرا گذاشتین
فرشته کوچولو نی نی نازنین زهرا مامانواذیت نکنی ها؟زودی بیا
عزیزدل خاله بوسسسسسسسسسسسسس


مریم.خوزستان
12 مرداد 92 2:40
به افتخارنازنین زهرا همگی دستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
mahla
12 مرداد 92 10:55
akhey ishala sale bad baham berin tu marasem ehya mamania nazanin zahra jun


مرسي عزيزم انشالله
ضحی
12 مرداد 92 11:33
سلام خوش به حال زهرا جون که تو همچین خانواده ای داره میاد که اولینهدیه هاش قرآن وجانمازه الهی به حق این شب وروز ها خدا زهرا جان را برای شما وشما را برای زهرا جون سالم وخوشبخت نگه داره برای همه دعا کن برای منم دعا کن خدا دخترم که بهمن 88 یک روز بعد از تولدش رفت بهشت را سالم بهمون برگردونه
سلام عزيزم انشالله سال ديكه احيا بچه سالم و صالحت و بغل كني

یثنا
12 مرداد 92 19:01
سلام چقدر قشنگ با دختر ماهت درمورد شب قدر دردودل کردی واقعا میگم اشکم ناخودآگاه اومد یعنی میشه منم سال بعد شب قدر تنه نباشم

سلام عزيزم يثنا جونم باورت نميشه نديمت نميشناسمت وبلاكتم نديدم اما به صاحب شب قدر قسم كه تو كل شبهاي رمضون يادت اوردم چون يادم بود بهم نظر داده بودي تو اين شبا حتي امروز سر اذان يادت اوردم انشالله سال ديكه تو شيما مادر خانمي زينب سعيده و همه دوستام با ني ني تو بغل احيا كنيد
مامان منتظر
13 مرداد 92 21:58
سلام زینب جان؛ از اینکه به یادمی ممنونم؛ فردا ساعت ‏4‏ بعدازظهر نوبت ‏4‏ بعدی دارم؛ زینب جان تورو خدا منو مدیون خودت کن واسه اینکه پسرم سالم باشه یه زیارت عاشورا بخون؛ اگه بدونی چه هفته سختی رو پشت سر گذاشتم ؛چند روز پیش دلم طاقت نیورد رفتم سونو معمولی دادم خیلی به دکترهم بابت دقتش تأکید کردم دکتر هم با دقت سونو انجام داد بهم گفت سالم سالمه؛ بازم پناه بر خدا دیگه جز دعا کاری از دستم برنمیاد فقط قسمش دادم به معصومین که این شادی رو ازما نگیره؛ نمیدونم فردا چی پیش میاد؛ خیلی محتاج دعاتون هستم؛ میبوسمت
مهدیه
14 مرداد 92 16:12
زینبی چرا این قدر دیر آپ میکنی؟
ای کاش یه شب می اومدی مسجد ما!
نازنین زهرا رو از طرف خاله مهدیه ناز کن
بوس


سلاااام اره زياد نت نميام ...
مكه هنوز مراسم هست
مامان امیررضا
16 مرداد 92 2:30
سلام قبول باشه خانمی. از نازنین زهرا جونم قبول باشه.انشالله سال دیگه تو بغلته که می رین احیا .ما رو هم دعا کنین


سلام خانومي عبادات شما هم قبول باشه . انشااااااالله . خدا نازدونه شمارو براتون نكهداره عزيزم . بابت لينك افتخار دادي به من . انشالله منم با كامپيوتر اومدم نت حتما اين كارو ميكنم الان با همراه ان شدم نميشه
˙·٠•●♥فاطمه مامان مطهره ♥●•٠·˙
16 مرداد 92 18:07

سلام زینب جون التماس دعا



سلام عزيزم محتاج دعام
مامان فري
19 مرداد 92 15:18
سلام زينب جان خوش به حالت كه اينقدر دلت پاكه واسم دعا ميكني؟ دعاي دلاي پاك قبول ميشه
به من و ني نيم سر بزني خوشحال ميشم


سلااااااااام عزيزم اينجوري خجالت ميكشما فري جان شما لطف داري . من قابل نيستم . واي خدا كفته در حق هم دعا كنيد مستجاب ميشه چشم شماهم دعا كنيد
مامان فرشته کوچولو
21 مرداد 92 15:45
عزیزم الهی که قرآن حافظ دخمل نازمون باشه اسمشم خیلی قشنگه زینب جون خوشحالم که خوشحالی الهی که با اومدن دخمل نازمون دلت شاد و شادتر بشه خیلی مواظب جوجوی نازمون باش


سلام عزيزم مرسي از محبتت . برامون دعا كن
نگاری
22 مرداد 92 18:28
سلام خیلی وقت بود ازت خبر نداشتم
ای جونم دخملیه نی نی؟
چه اسم قشنگی خدا واست حفظش کنه خیلی قشنگه اسمش


سلام . دلمون برات تنك شده بود خاله جون . خيييييلي لطف داري خاله ي مهربون