برای تنها دخترم نازنین زهرا...
سلام دختر گلم ...
انشالله که جات خوبه ...
از امشب وارد هفته 27 شدی ایعنی 26 هفته تمام ...
ماشالله برای خودت خانومی شدی دختر گلم ...
امروز وارمر پایی که 2 روز بود شروع کرده بودم به بافتش خدارو شکر تموم شد ...
البته اگه می نشستم یک ضرب یه روزه تموم می شد ...
دختر گلم با اینکه از بافتنی خوشم نمیاد ولی با عشق برات میبافم و تصورت میکنم ...
خیلی خوشحالم که خدا دختر گلی مثل شمارو به من و بابایی داده ...
دلم می خواد این چند ماه باقی مانده زود بگذرن و برسن به اواسط دی ماه تا شما سالم بیای تو بغلمون انشااااالله ...
نازنین زهرای گلم ... خیلی دوست دارم ...
خیلی دلواپسم ...
البته دخملی هر وقت دلواپست میشم خدارو صدا میزنم و تورو با همه وجود و اعتماد به دستهای توانمند اون میسپارم...
انشالله خدا به ابروی ائمه به ابروی حضرت زینب که شمارو بیمش کردم صحیح و سالم تو آغوشم میذاره...
اینم عکس وارمر پاهای نازت ...
الهی قربونت بره مامان ...
دخملی تا یادم نرفته این گلهای خوشگل رو خاله معصومه (دختر عمه مامان) با قلاب بافته آخه من قلاب بافی بلد نیستم ... البته واسه خاطر شما دوست دارم یاد بگیرم