نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
ازدواج من و باباازدواج من و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 24 روز سن داره

روزنه های امید

نام من نیز مادر است....

1392/2/24 0:43
376 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوانه ی نوپای زندگی ام ...

بهانه ی خنده های من ...

امید روزهای سخت زندگی ام...

همه ی دلخوشی من ...

بهار تو برایم به ارمغان آورده است ...

و من جشن حضورت را با اقاقی ها آذین بسته ام...

جوانه ی من 4 هفته ای است که تو درونم روییده ای و در آسمانها مرا نیز مادر خطاب کرده اند ...

عزیز تر از جانم ،‌ همه ی خوشی های دنیا از آن تو و همه ی تلخیهایش برای من ...

مهربان خدای من تو را به امانت نزد من فرستاده است ...

ومن برای بهتر روئیدنت همه ی تلاشم را میکنم ...

..................................

فرزندم داشتنت آرزوی من است ...

و بودنت دلگرمی زندگی ام ...

حال که همسفر راه زندگی ام شده ای ،‌پس رفیق نیمه راه مباش و مرا تنها مگذار ...

............................

دونه ی سیبم ...

امروز دوشنبه 23 اردیبهشت 92 ساعت 8 شب اطمینان پیدا کردم که خدا باز به من لطف کرده و تورو به من داده ...

خیییییییییییییییییییییلی دوست دارم ...

فرشته ناز من از خدا بخواه حالا که تورو بهم داده سالم و صالح هم تو آغوشم بذاره ...

..............

خدای خوبم ...

چگونه تورا سپاس گویم که تو لایق بهترینهایی...

مهربانم گلایه های مادرانه ام را نادیده بگیر...

من دوستت دارم ... حتی میان اشک های بچه گانه ام ...

مهربانم تو همه ی معنایی زندگی ام هستی ...

فرزندم را به تو میسپارم که تو بهترین حافظانی

............................

سورپرایز من برای بابایی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

فهيمه
24 اردیبهشت 92 0:25
مي خوام اولين نفري باشم كه تو دنياي مجازي اومدن عسلمو بهت تبريك بگم...
عمه جونيييم خوش اومدي...
بهت تبريك زي زي جونم...



مرسی فهیمه جونم ...
درسته توعالم واقعیت خواهر شوهرمی اما همیشه مثل یه خواهر یه دوست باهام بودی ووو تو تنهاییم تنها کسی بودی بعد مادرم که یه حرفهام بدون گلایه گوش دادی ...
نمیدونم چق جوری تشکر کنم ... فقط از خدای مهربونم برات بهترینهارو آرزو میکنم
مامان اتنا
24 اردیبهشت 92 1:04
خوش آمدی خوشامدی خاله جون الهی زیر سایه مامان و باباهزار ساله بشی
زینب جون از صمیم قلب بهت تبریک میگم
سلام زهره جون
خدا اتناي نازوبرات حفظ كنه اقات و نكهداره برات ...
خاله جون خيييلي دوست دارما

الهام
24 اردیبهشت 92 1:09
بهت تبریک میگم عزیزم.
انشاالله خدا یه نی نی سالم و ناز بهتون بده
از وقتی وبلاگتو پیدا کردم هر روز سر میزنم.منتظر بودم که هر چه زودتر این خبرو ببینم.
بازم مبارکهههههههه
سلام الهام جان مرسي از محبتت

مرضیه
24 اردیبهشت 92 1:13
سلام خیلی خوشحال شدم عزیزم دیدی بهت گفتم که میدونم بچت تو دلته
الان دیگه مطمئن شدیم که مادر شدی عزیزم
انقدر واست خوشحالم که خدا می دونه چون شب های زیادی واست دعا کردم که آرزوت برآورده بشه
امیدوارم صحیح و سالم بیاد بغلت

اشکم درمیاد نمی تونم بیشتر از این بنویسم
می دونی خدا وقتی دعا رو مستجاب میکنه که دل اون آدم بشکنه و تو اول ماه واقعا با دل شکسته پیش خدا رفتی و خوشحالم که پاداش صبری که کشیدی رو گرفتی
ما رو هم دعا کن عزیزم

سلام مرضه جون
خیلی محبت داری...
به خدا دل آروم میگیره وقتی میبینم این همه دوست به یادم بودن و هستن ...
خیییییییییییییییییلی ممنون ... بازم برای نی نی دعا کن
مامان تسنيم سادات
24 اردیبهشت 92 2:43
عزيزم وااااااااااااقعا برات خوشحالم
خيلى زياد ....
بهت تبريك ميگم از صميم قلب و برات دعا مى كنم كه اين دوران رو به سلامت سپرى كنى
سلامتى خودت و نى نى قشنگ و نازت
الهى كه هميشه خوشحال باشى و به مرادت برسى
خيلى برام دعا كن خانمى
خيلى هم مراقب خودت باش عزيزم


مرسییییییییییییییییییییییی عزیزم ...
دیشب پیغامتو دیدم اما چون با گوشی آن شده بودم نتونستتم جواب بدم ببخش
shamim
24 اردیبهشت 92 8:03
Ho0o0o0ra m0barake zeynab jo0ni.kheili khoshhalam barat.bo0s


مرسي عزيزم
مرمر
24 اردیبهشت 92 10:52
زینب جون مبارکه.خیلی خوشحالم دیدی خدا دوست داره.


سلام عزيزم مرسي
انشالله از اين روز بهتر براي مونا جان
زهرا(ترنم عشق}
24 اردیبهشت 92 12:07
مبارکهههههههههههههههههههه زینب جوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن


مرسی دوووستم
اسماء
24 اردیبهشت 92 12:15
وای زینب جونم مبارکت باشه عزیزم من مطمئن بودم مامان شدی
شیرینی ما یادت نره خانوم
راستی یا جوادالائمه تونستی بگی؟


سلام چشششششششششششششششششششششششششم ...
و مرسی ...
نه نتونستم اصلا یادم رفت
مامان تسنيم سادات
24 اردیبهشت 92 13:17

كامنت من نرسيده بود ....؟؟
ديشب ساعت حدوداى ٢ گذاشته بودم
خيلى خوشحال شدم عزيزم
بهت تبريك مى گم
ايشالله به سلامتى اين دوران رو سپرى كنى و نى نى كوچولوت سالم بدنيا بياد

خيلى خيلى مراقب خودت باش

سلام دوست خوبم ...
خییییییییییییییییییلی محبت داری ...
خدا تسنیم نازت و برات نگهداره انشالله
لیلی
24 اردیبهشت 92 13:31
زینب عزیز
خدا همیشه آدمای صبور رو دوست داره. امتحان سختی بود.... چه سربلند بیرون اومدی ،الهی شکر. بهت از صمیم قلب تبریک میگم.
وقتی خبر رو خوندم ناخدآگاه گریه کردم حتی بچه م هم توی دلم تکون خورد. خیلی وقت بود منتظر این خبر بودم.... به امید خدای قادر و مهربون به زودی سالم و صالح توی بغل بگیریش

سلام لیلی جون ...
مرسی از محبتت ...
خدا نی نی گلت و برات نگهداره ..
خوش به حال نی نی من با این همه خاله مهربون

.::مادر خانومی::.
24 اردیبهشت 92 14:54
هورااااااااااااااااااااااااااااا
مباااااارکهههههههههههههههههههه
عزیزم مجددا بهت تبریک میگم انشاله که صاحبان این ماه فرزندت رو سالم و صالح تو آغوشت میذارن
از دیروز نت قطع بود و من دلم همش پیش تو بود, میدونستم که قراره بری ازمایش
خداروشکر که دلت شاد شد
مواظب خودت و دونه ی سیب باش
هروقت سوره ی مریم رو میخونم یادت میکنم


سلام مادر خانمی ...
خیلی لطف داری به من ...
به خدا آرزومه تو همین ماه بیام تو وب شما و زینب و سعیده ببینم نوشتین مامان شدین ...
به خدا به اندازه ی بارداری خودم خوشحال میشم ...
حتما سوره مریم و بخون .. به آیه آیه همین سوره قسم که خیییییییییییییییلی کارسازه ببین من 40روز از خوندم هنوز نگذشته بود باردار شدم
زهرا(ترنم عشق}
24 اردیبهشت 92 15:29
زینب جون برات رمزو گذاشتم ولی ننوشت نظر ثبت شد
حالا اومده یانه


فكر نكنم عزيزم
زهرا(ترنم عشق}
24 اردیبهشت 92 20:24
رمزو دادم عزیزم
نگاری
24 اردیبهشت 92 21:10
از صمیم قلبم برات خوشحال مامانی
هورااااااااااااااااااا
به زودی این شکلی می شین[
مرسييييييييييييييي عزيزم
siheyla
25 اردیبهشت 92 0:34
مبارکه ایشاللا


مرسي عزيزم
مامانی چشم به راه
25 اردیبهشت 92 9:05
مامان شدنت مبارک ..
الهی به حق مریم مقدس فرزندتوسالم درآغوش بگیری...


سلام ...مرسی آبجی بزرگه انشالله به زودی شاهم بگی مامان شدی
شیدا
25 اردیبهشت 92 12:21
خدارو شکر
حالا دیگه اسمتو تو پیوندا عوض میکنم
یه حسی میگه نی نیت دخمله


سلام شیدا جونم ...
جدی ؟
منم احساس میکنم که دختره...
حالا هرچی باشه سالم و صالح باشه انشالله
شكيبا
25 اردیبهشت 92 15:22
مباركه پس نينيمون باهم بدنيا ميان


جدی .... شما چرا آدرس وب نمیذاری؟
یثنا
25 اردیبهشت 92 22:42
سلام گلم خوشحالم که بازم مامان شدی برای من هم دعا کن


سلام یثنا جون مرسی
مامی امیرحسین
25 اردیبهشت 92 23:03
یه دنیا تبریک
مامان جون ترانه
26 اردیبهشت 92 22:28
بهت تبريك ميگم دخترم واقعا خوشحال شدم.در اين شب آرزوها براي شما و نيني تون آرزوي سلامتي مي كنم.


خيلي ممنون از محبتت
خاله شیرین
27 اردیبهشت 92 2:06
عزیز دلم
از شنیدن این خبر بینهایت خوشحال و از شادی تو بیشتر شاد شدم.مراقب دونه سیبمون باش زینب عزیزم


سلام خاله جونی ...
مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی از اینکه به یادم بودی ...
دونه سیب هم سلام میرسووونه ...
دوستنون دارم خاله جون
شهرزاد
27 اردیبهشت 92 2:09
زینب نازنینم
امروز که این خبر رو شنیدم خیلی خوشحال شدم.امیدوارم که با سلامتی و دل خوش و در کمال صحت و سلامت دونه سیبت رو در آغوش بگیری... روی گلت رو می بوسمhttp://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/42.gif


سلااااااااااااااااااااااااااام شهری جونم ...
خییییییییییییییییییلی خوشحالم که برام پیغام گذاشتی...
خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی ممنون ...
انشالله شما هم به همه آرزوهات برسییییییییی
دوووووووووووووووووووووووست دارم شهری جونم
نرگس
29 اردیبهشت 92 13:05
زینب جونمممممممممممممم مبارکههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه خیلی شاد شدم عزیزم. چند وقتی بود نتونسته بودم بیام نت دلم برات تنگ شده بود..وقتی اومدم و این خبرو شنیدم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم........خدایا شکرت
زینب جونم تو بارداری و خدا دعاهاتو برآورده میکنه برای منو ترانه هم دعا کن عزیزم........بوس


سلام نرگس خانمی ...
مرسی عزیزم ... خیییلییییییییییلی محبت داری ...
اگه قابل باشم حتما منم خییییییییییییییییلی محتاج دعا هستمااا
مامان جون نی نی
2 خرداد 92 9:16
سلام زینب جون خوبی عزیزم با اینکه خیلی دیر شده ولی بهت تبریک میگم نمیدونی وقتی خوندم که مامان شدی چه قدر خوشحال شدم اشک تو چشام جمع شد
عزیزم امیدوارم این فرشته ات سالهای سال زمینی بمونه و زیر سایه شما و پدرش زندگی کنه


سلام دوست خوبم ...
مرسی از محبتت ...
انشالله نی نی گل شماهم صحیح و سالم بیاد بغلت
مامان امیر محمد(وروجـکـ مامانــــــی)
3 تیر 92 2:13
خانمی نگفتی شما اراک زندگی میکنید؟؟؟؟؟


سلام رشت عزیزم