این روز ها برایم سخت میگذرد .. و فقط فکر کردن به تو آرامم میکند ... روزها کند و خشک و مبهم ... یکی , یکی جای خود را به دیگری میدهند ... ولی من هنوز هم خسته ام ... خسته ام از این همه هیاهو ... خسته ام از این همه تنهایی ... و خسته ام از این همه اتفاقات تلخی که پیش می آید و من باید هر روز منتظر یک اتفاق یا خبر باشم ... با همه اینها هر وقت به تو , به بودنت و داشتنت می اندیشم تمام وجودم مملوو از عشق میشود و تو همه ی معنای عشقم هستی ... به فردایی فکر میکنم که تورا در آغوش خواهم گرفت و لالایی های عاشقانه ام را فقط با تو تقسیم خواهم کرد ... زیرا تو تکه ای از وجودمن هستی ... تو که باشی , خدا که باشد من از فردای مبهم نمیترسم ... و به...