بدون عنوان
سلام دختر گلم ... امروز رفتی تو 23 هفته ... ماشالله خانومی شدی برای خودت ... با تکونات دل مامانی و آب میکنی ... هفته ای که گذشت پر بود از روز های خوش و البته روزهای دلواپسی ... عمه فهیمه جونت 29 شهریور یعنی همین جمعه که گذشت به سلامتی عقد کردن ... شما هم کلی تو دل مامانی تکون خوردی ... عمه فهیمه جون مثل فرشته ها شده بود ... خیلی ناز شده بود ... مراسم عقد تو خونه ما برگزار شد . بعد مراسم هم که همه رفتیم تالار ... دست آقا جون (بابای بابایی )درد نکنه یه عقد مفصل گرفته بود که با عروسی فرقی نمیکرد ... عمه جون هم لباس عروس نباتی پوشیده بود ماشالله مثل فرشته ها معصوم شده بود... خدارو شکر انشالله خوشبخت بشن ... ...